راه دلت

ساخت وبلاگ

از آسمان روضه تا بهشت راهی نیست..

زندگی با تغییر یک «حرف» می‌شود بندگی؛

اینجا هم محلّ همان «حرف»!

سلام به همگی..

میتونید از امروز عضو کانال ما باشید.. این هم آدرس: "دیگر نباید خفت"

https://telegram.me/digar_nabayad_khoft

 

منتظریم.


دلی گم کرده ام می جویم او را.....

نظر تو مهمه..... چرا نظر نمیذاری؟


کشور آباد من، گلخانه میخواهد چه کار؟

کشور آباد من، گلخانه میخواهد چه کار؟
قصه معلوم است، پس افسانه میخواهد چه کار؟

با حقوق آنچنانی، زندگانی در رفاه،
کارمند و کارگر، یارانه میخواهد چه کار؟

در جهان، بالاترین آمار دزدی مال ماست
خرده دزدی، غیرت مردانه میخواهد چه کار؟

ما به چوب و رخت چوپانی کفایت کرده ایم،
ملت ما، جامه ی شاهانه میخواهد چه کار؟

بس که با اشک یتیمان، خون دلها خورده ایم
خون دل خوردن، لب و پیمانه میخواهد چه کار؟

ما که دل را کنده ایم از زندگانی عاقبت
اینهمه آواره ملت، خانه میخواهد چه کار؟

اختلاس و رشوه خواری، سنتی دیرینه شد
این بساط خودفروشی، چانه میخواهد چه کار؟

هر چه آمد بر سر ما، از خودی ها بوده است
کشور من، دشمن بیگانه میخواهد چه کار؟

طبع شعرم گر چه از جور زمان گل کرده است
این گل آزرده دل، پروانه میخواهد چه کار؟
 
https://telegram.me/digar_nabayad_khoft دیگرنبایدخفت


کند فهمی ناشی ازسردی مغزاست

نقل است ازابن_سینا كه:
"کند فهمی ناشی ازسردی مغزاست"
واگر میخواهید برجامعه ای حاکم شویدبه آنها ترشی«به شدت سرد" بدهید
ولی خودتان عسل«به شدت گرم»بخورید.


راه دلت

من مهندس گشته ام راه دلت پیدا کنم...

ور نه با یک شغل ساده می شود خورد و نمرد!!

 "یا مهدی عج"


هَمدیگه رو زود وَرق نَزنیٖم !

آدمهاٰ برای هَم مثْل یک کِتابند..

وقتی به آخرِش میرسند..

میرن سُراغ یِه کتٰابِ دیگه ؛

یاٰدمون باشه

هَمدیگه رو زود وَرق نَزنیٖم !


من بیشتر از همیشه دلتنگ توام..

در خانه فریب این همه شیدایی..

در شهر ، دروغ و نفرت و رسوایی..

من بیشتر از همیشه دلتنگ توام..

ای آرزوی قدیمی ام، تنهایی..!


هنوز یاد نگرفتیم

ما خوب یاد گرفتیم در آسمان مثل پرندگان باشیم..


و در آب مثل ماهیها،


اما هنوز یاد نگرفتیم روی زمین چگونه زندگی کنیم..


خیر یعنی...

"خیر" یعنی در جوانی رفته باشی کربلا

رحم کن بر من برات کربلا گم کرده ام..


‏« ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻳﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ. ‏»

ﻣﺮﺩﻱ ﻛﻪ ﻋﻘﺐ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻛﻨﺎﺭ ﻣﻦ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ

ﻭ ﺩﺍﺷﺖ ﺗﻮﻱ ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﭼﻴﺰﻱ ﻳﺎﺩﺩﺍﺷﺖ ﻣﻲﻛﺮﺩ
ﺳﺮﺭﺳﻴﺪﺵ ﺭﺍ ﺑﺴﺖ ﻭ ﮔﻔﺖ :
‏« ﻫﺮﭼﻲ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻋﻘﺒﻴﻢ. ‏»
ﻛﺴﻲ ﺟﻮﺍﺑﻲ ﻧﺪﺍﺩ
ﻣﺮﺩ ﺩﻭﺑﺎﺭﻩ ﺧﻮﺩﺵ ﮔﻔﺖ:

‏« ﻫﻤﺶ ﺩﺍﺭﻳﻢ ﻣﻲﺩﻭﻭﻳﻴﻢ، ﺑﺎﺯﻡ ﻫﻴﭽﻲ .‏»
ﺯﻧﻲ ﻛﻪ ﺟﻠﻮﻱ ﺗﺎﻛﺴﻲ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﺑﻮﺩ، ﮔﻔﺖ: ‏

«ﺧﻮﺵ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﻮﻥ .‏» ﻣﺮﺩ ﭘﺮﺳﻴﺪ: ‏« ﭼﺮﺍ؟‏»

ﺯﻥ ﮔﻔﺖ: ‏« ﭘﺴﺮ ﻣﻦ
ﺷﺶ ﺳﺎﻟﺸﻪ ﻭﻟﻲ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ ﺑﺪﻭﻭﻩ ...

ﻫﺮ ﻛﺎﺭﻱ ﻣﻲﻛﻨﻴﻢ ﻧﻤﻲﺗﻮﻧﻪ .‏» ﺩﻳﮕﺮ ﻫﻴﭻ ﻛﺪﺍﻡ ﺣﺮﻑ ﻧﺰﺩﻳﻢ .


چوب نیست..

قلبِ من همچون درختی شد، ولی این را بدان

این که رویش یادگاری مینویسی چوب نیست!


طلا-زن-مرد

طلا را به وسیله آتش

زن را به وسیله طلا

و مرد را به وسیله زن امتحان کنید!
فیثاغورث


چرا نماز نمی خوانی؟

پرسیدم چرا نماز نمیخوانی؟

گفت: برایم دعای هدایت کن..

گفتم: سرِ كار نرو!

گفت: چرا؟

گفتم: برایت دعای روزی میکنم!


چون تو جوادی..

گفتند بگیریم ز تو، حاجت دنیایی خود را

 

اسبابِ عروسی جوانان برسان، چون تو جوادی..

 


انگار که دنیای پیازی دارم...

با این همه غم، یک دل راضی دارم..
باید بروم راه درازی دارم..
دریا شده قطره قطره های اشکم..
انگار که دنیای پیازی دارم...


یار عزیز..

ترک جان عزیز بتوان گفت..

ترک یار عزیز نتوانیم..!


دل نشکستیم..

ما "توبه" شکستیم..


ولی


"دل" نشکستیم..


ماهی..!

بی تو دنیای من از مرگ غم انگیز تر است

بعد  نوروز چرا  زنده بماند ماهی..!


یامهدی


دل به مفهوم سیاهی کم کم عادت می کند..

دل به مفهوم سیاهی کم کم عادت می کند..

چشم وقتی می شود با مبتذل ها همنشین!


من هم شوم یکی ز همین خوش‌بحال‌ها

ذهنم پر است چون حرمت از مثال‌ها
از باید و نباید و از احتمال‌ها

آقا قبول می‌کُندَم یا نه؟ می‌روم
بس که برآمده‌ست از آقا محال‌ها

مانند کورها به شما تکیه کرده‌ام
من با اشاره حرف زدم مثل لال‌ها

وقتی خیال‌ها همه در بَندِ مشهد‌اند
باید نماز خواند به پشت خیال‌ها

زائر بهشت می‌رود از روضهٔ رضا
حتی کسی که برده دلش را مدال‌ها

گفتند خوب‌و‌بد همه در هم خریدنی‌است
خود را فکنده‌ام به دِلِ قیل و قال‌ها

گفتم‌که خوش‌به‌حالِ حرم رفته‌ها و کاش
من هم شوم یکی ز همین خوش‌بحال‌ها


فکروذکر...
ما را در سایت فکروذکر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1fekrozekrf بازدید : 139 تاريخ : يکشنبه 7 خرداد 1396 ساعت: 3:51